فرض کنید یکی از لوازم دست دوم خود را می خواهید به قیمت ۱ ملیون تومان بفروشید، اما یکی از همسایه ها که کمی با شما آشناست می گوید که واقعا به آن نیاز دارد ولی فقط می تواند ۳۰۰ هزار تومان بابت آن پرداخت کند.
یکی از هم اتاقی هایتان مدام از شما در حد چند ده هزار تومان (کمتر از ۵۰ هزار تومان) پول قرض می گیرد و هرگز قرض هایش را پس نمی دهد. شما از این وضعیت عصبانی هستید و نمی خواهید دیگر به او پول قرض دهید. اکنون او از شما دوباره مقداری پول می خواهد.
یکی از دوستان شما به دلایلی نمی تواند در کلاس روز شنبه خود حاضر شود. با وجود اینکه شما در آن کلاس ثبت نام نکرده اید او از شما می خواهد برای کمک به او سر کلاس رفته و گفته های استاد را یادداشت کنید. شما به دلیل امتحانی که دارید خودتان نیاز به زمان برای مطالعه دارید.
یکی از آشنایان دور شما ۲۰۰ هزار تومان پول می خواهد که تا هفته بعد آن را به شما برگرداند. شما این مقدار پول را دارید اما خودتان برای موبایلی که قصد خریدش را دارید پول کم می آورید و مجبورید تا زمانی که او پولتان را پس دهد خرید خود را به تعویق بیاندازید.
یکی از همکلاسی های نا آشنا، جزوه تان را چند هفته پیش به امانت گرفت اما تا کلاس بعدی آن را نیاورد و شما مجبور شدید در دفتری دیگر مطالب آن کلاس را بنویسید. در نتیجه شما مجبور شدید پس از گرفتن دفترتان مطالب را دوباره در آن بنویسید. اکنون او بار دیگر از شما جزوه می خواهد.
یکی از اقوام بسیار دور چند بار ماشینتان را قرض گرفته و هر بار آن را با باک خالی تحویل شما داده است. امروز او دوباره ماشین را می خواهد.
یک پروژه درسی را با چند نفر دیگر به عهده گرفته اید. شما سهم خود را زودتر از دیگران انجام داده و آن را تحویل مسئول پروژه داده اید. او که از بهترین دوستان شماست الآن که چند روز بیشتر به تحویل پروژه نمانده و مقداری از کارها باقی مانده، علاوه بر سایر اعضا از شما هم به خاطر کارهای عقب مانده کمک می خواهد.
شما مقدار زیادی کار درسی دارید و یکی از هم خوابگاهی هایتان که زیاد هم با شما آشنا نیست برای رفتن به سینما دعوتتان کرده است.
شما شدیدا مشغول انجام کارهای عقب افتاده خود هستید که یکی از همکاران بسیار دورتان به اتاق کارتان آمده و از شما می خواهد که یک ساعت از وقت خود را به او بدهید. اگر قبول کنید به دلیل تعطیل شدن محل کار مجبور می شوید کارهای عقب مانده خود را در روز دیگری انجام دهید.
شما و دو دوست دیگر قصد دارید برای اجاره یک آپارتمان شخص دیگری را پیدا کنید. اکنون دوستان شما آمده اند و می گویند نفر چهارم را پیدا کرده اند. وقتی نام او را به شما می گویند، می بینید که او را می شناسید و از او خوشتان نمی آید.
موقع برگشت به خانه یکی از آشنایان دورتان را می بینید که از شما می خواهد بسته سنگینی را تا منزل او ببرید، چون کاری برایش پیش آمده که فرصت این کار را ندارد. چون شما هم کیف و یک بسته دیگر دارید انجام این کار خیلی برایتان سخت است.
جرئت مندی
جا داره روی مهارت جرئت مندیتون بازم کار کنید.
شما جرئت مند هستین.
نظرات